چند هفتهای بیشتر به آغاز سال تحصیلی جدید باقی نمانده و هر روز که این فاصله زمانی کمتر میشود، دغدغههای اولیای دانشآموزان خصوص آنهایی که درآمد چندانی ندارند و از وضعیت معیشتی مناسبی برخوردار نیستند، بیشتر از قبل میشود. سالهای گذشته پرداخت هزینه نامنویسی، حق سرویس، بیمه، کتاب و وجوهی که با عناوین مختلف از اولیا گرفته میشد؛ دغدغه اصلی خانوادهها بود و امسال به ویژه در استانهایی مثل خراسان که دارای وضعیت قرمز کرونایی هستند و بعید به نظر میرسد در چند ماه پیش رو بهبودی در این وضعیت ایجاد شود، هزینههای اضافه ناشی از همهگیری کرونا و مجازی شدن کلاسهای آموزشی؛ به دغدغه اصلی آنها بدل شده است.
بسیاری از خانوادهها که به دلیل شرایط بد اقتصادی، رکود و بیکاری ناشی از شیوع بیماری کرونا، حتی در تأمین هزینهها و مایحتاج اولیه زندگی خود درماندهاند، حالا باید دغدغه خرید گوشی هوشمند، تبلت و یا رایانه را هم برای فرزندانشان داشته باشند. این افراد شاید در سالهای گذشته میتوانستند خود را با عجز، لابه، تمنا و تقلا از زیر بار بخشی از هزینههای نامنویسی فرزندانشان خلاص کنند اما شرایط کنونی آنها را ناچار به پرداخت هزینههایی کرده است که بدون آن امکان ادامه تحصیل فرزندانشان وجود ندارد.
تجربه سال پیش نشان داد که در کنار فراهم نبودن زیرساختهای استاندارد و لازم برای آموزش مجازی دانشآموزان نقاط مختلف کشور و بهویژه روستاها و ساکنان حاشیه شهرها، ضعف بنیه مالی خیلی از خانوادهها درصد قابل توجهی از دانشآموزان را عملاً در محرومیت تحصیلی قرار داد. انتظار این بود که دولت و وزارت آموزش و پرورش با استفاده از تجربههای چند ماه آخر سال تحصیلی گذشته برنامههای بدون نقصی را برای آموزش فراگیر دانشآموزان تدوین کرده و به مرحله اجرا بگذارند و ترتیبی اتخاذ کنند که حتی یک نفر از فرزندان ایران زمین به دلیل فراهم نبودن زیرساختها، از تحصیل بازنماند.
اما آنچه تاکنون از دولتمردان و مدیران آموزش و پرورش شنیدهایم، دلگرم کننده به نظر نمیرسد. چه اینکه به گفته این بزرگواران، گسترش دامنه زیرساخت اینترنتی در روستاها، ارائه محتوای آموزشی در قالب لوح فشرده، فلش مموری و سایر سختافزارها و نرمافزارها به افرادی که امکان دسترسی به اینترنت ندارند، رایگان شدن اینترنت شبکه آموزش دانشآموزی (شاد)، تداوم آموزشهای تلویزیونی مانند سال قبل و ارائه بستههای خودآموز به دانشآموزان مناطق محروم، از مهمترین تدابیری است که برای سال تحصیلی پیش رو اندیشیده شده است. به نظر میرسد در این برنامهها نیز اتفاق جدیدی نیفتاده و هر چند وزیر آموزش و پرورش از بهرهگیری از سایر روشها برای کاهش آمار افرادی که به محتوای آموزش الکترونیکی دسترسی ندارند، خبر داده اما کاملاً مشخص است که هر روشی به کار گرفته شود، نمیتواند تبعیض آموزشی میان دانشآموزان طبقات مختلف اجتماعی را از بین ببرد.
هر چند نگارنده بعید میداند روش قابل توجه و مثمرثمری مدنظر وزیر محترم بوده باشد اما بر فرض که چنین باشد، چگونه میتوان بین افرادی که با استفاده از رایانه، تبلت و گوشی هوشمند، محتوای آموزش را بهصورت تصویری و زنده دریافت میکنند و احیاناً امکان تبادل نظر، طرح پرسش و رفع اشکالهای خود را به صورت زنده با معلمان دارند، با افرادی که تمام یادگیری و تحصیل آنها باید متکی به کتابهای درسی و جزوههای کاغذی ارسالی مدرسه باشد، تفاوتی قائل نشد. گیریم تفاوتی نداشته باشند؛ چطور میتوان سرخوردگی و خرد شدن غرور دانشآموزان و اولیای آنان را که به خاطر بیپولی همچون دیگران توان خرید گوشی هوشمند و تبلت را ندارند، توجیه کرد.
اینکه چند درصد کلاسها مجازی یا حضوری است هم تفاوتی در اصل ماجرا ایجاد نمیکند، مسلم است که در سال تحصیلی پیش رو نیز شمار زیادی از دانشآموزان به دلیل ناتوانی دولت در فراهم کردن زیرساختهای لازم و برقراری عدالت آموزشی، مظلومانه از تحصیل بازمانده و آینده و سرنوشتشان تحت تأثیر قرار میگیرد.
به این مشکل از زاویه دیگری هم میشود پرداخت؛ آن هم زمانی است که فرض کنیم زیرساختهای اینترنتی و آموزش مجازی به درستی فراهم میشود؛ در این حالت باز باید از دولتمردان پرسید که چه تمهیداتی برای کاستن از بار سنگین هزینههای خرید تجهیزات الکترونیکی مورد نیاز دانشآموزان اندیشیده شده است؟ تجهیزاتی که شاید به دلیل نابسامانی بازار ارز و حتماً به خاطر نبود نظارتهای لازم، قیمتهایی نجومی یافتهاند و هر روز نیز بر قیمت این تجهیزات افزوده میشود و اهمیت این قصه پرغصه زمانی آشکار میشود که بدانیم بیشتر خانوادهها دارای بیش از یک فرزند محصل هستند و باید برای هر کدامشان هزینه جداگانهای بر خانواده تحمیل شود که دولت تاکنون هیچ برنامهای برای این قسمت ماجرا نیز ارائه نداده است.
نظر شما